جدول جو
جدول جو

معنی تشی کلی - جستجوی لغت در جدول جو

تشی کلی
لانه خارپشت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ کَ)
ده مخروبه ای است از بخش اترک شهرستان گنبدقابوس که در 6هزارگزی شمال داشلی برون و بر کنار رود خانه اترک، نزدیک مرز ایران و شوروی سابق قرار دارد. قبل از وقایع شهریور عده ای در آنجا ساکن بودند و فعلاً در نواحی مختلف دشت متفرقند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کُلْ)
دهی از دهستان خزل است که در بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
محل رویش درختان انجیلی
فرهنگ گویش مازندرانی
گل آتش، اخگر
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش گاه، اجاق، بار گذاشتن غذا بر روی اجاق گلی، اجاق و متعلقات آن
فرهنگ گویش مازندرانی
مال تو
فرهنگ گویش مازندرانی
درمان سنتی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
زنگی بزرگی که بر گردن گاو آویزند
فرهنگ گویش مازندرانی
قطعات تیغ گونه ی حصیر، چوب و تخته
فرهنگ گویش مازندرانی
خاکستر آتش، بخت و طالع، نوعی نفرین
فرهنگ گویش مازندرانی
گوساله ی نر
فرهنگ گویش مازندرانی
تله ای که جهت به دام انداختن تشی از آن استفاده شود
فرهنگ گویش مازندرانی
زردک صحرایی، گیاهی است دارای ریشه ی غده ای
فرهنگ گویش مازندرانی
نام قله ای در سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
کلون پشت در چوبی که در پشت در نهند تا آن را قفل کند
فرهنگ گویش مازندرانی
هیزمی که یک سرش آتش گرفته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی